خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت

از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت

از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی

بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت

از اینکه با تمام پس انداز عمر خود

حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت

کم کم به سطح آینه برف می نشست

دستی بر آن سپید کشیدم دلم گرفت

دنبال کودکی که در آن سوی برف بود

رفتم ولی به او نرسیدم دلم گرفت

نقاشی ام تمام شد و زنگ خانه خورد

من هیچ خانه ای نکشیدم دلم گرفت

شاعر کنار جو گذر عمر دید و من

خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:, | 16:27 | نویسنده : nsm.lxb |

از ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : چه کسی ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ؟

ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ خندید و ﮔﻔﺖ: "ﻋﺸﻘﻢ" ﺭﺍ...
ﮔﻔﺘﻨﺪ : "ﻋﺸﻘﺖ" ﮐﯿﺴﺖ ؟؟ ﮔﻔﺖ : "ﻋﺸﻘﯽ" ﻧﺪﺍﺭﻡ !!

ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺑﺮﺍﯼ "ﻋﺸﻘﺖ" ﺣﺎﺿﺮﯼ ﭼﻪ کارها ﮐﻨﯽ....؟

ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ، ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ...، خیانت نمیکنم...
دور نمیزنم.... وعده سر خرمن نمیدهم...دروغ نمیگویم..خیانت نمیکنم....

و ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ، ﺗﻨﻬﺎﯾﺶ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﻡ، ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻤﺶ...
ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ، ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ..
برایش فداکاری خواهم کرد..ناراحت و نگرانش نمیکنم...غمخوارش میشوم...

ﮔﻔﺘﻨﺪ : ولی ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ...، ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ ..، اﮔﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﮐﺮﺩ ، ﺍﮔﺮ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ ﺑﻮﺩ..اگر ترکت کرد ﭼﻪ...؟

اشک بر چشمانش حلقه زد و ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ "ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ" ﻧﻤﯿﺸﺪم..

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:, | 16:24 | نویسنده : nsm.lxb |

 

صبح است...
یاس را باید کاشت
تووی گلدان ظریفی که پر از عطر خداست وسپس گلدان را
روی یک میز گذاشت.
پرده ها را باید پس زد..
وبه خورشید
فضا داد که آرام بتابدبر آن.
آن زمان خواهی دید با شمیم گل یاس،
تو چه احساس قشنگی داری
ودرخشان شدن برگ گیاه
چه تماشا دارد
در دلت بوته ای از یاس بکار
یاسی از عاطفه،امید،محبت،ادراک
وبدان بی تردید زندگی با تو سر مهر و وفا خواهد داشت.

روزتون گرم و پر انرژی.....☺


 

--- ---

تاريخ : شنبه 9 اسفند 1393برچسب:صبح است,,,, | 10:47 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:, | 20:21 | نویسنده : nsm.lxb |

اشك خورشيد را ديده اي؟

آن هنگام كه خود را در انبوه ظلماني ابر هاي باران زده اسير مي بيند؟
من آن قطره اشك دردمند دردناكم!
لبخند شب بي ستاره را ديده اي كه بر لب جغد شومي نقش مي بندد؟
من آن لبخند تلخ بي خواهانم!
غم را ديده اي وقتي سر بر ديوار زندان سرد مي كوبد؟
من آن غم محبوسم در حصار خاطره هاي مرده ام.
من آن اشك نورانيم كه بر گونه ي خشكيده ي دخترك فقير قصه ها ميميرد.
من آن لبخند بي رحمي ام كه بر اشك غم ترحم مي كند!
من آن اندوه ابدي ام كه تمام رنج هاي عالم به حال زارش مي گريند.......

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:, | 19:4 | نویسنده : nsm.lxb |

پرسیدم:عشق چیست؟گفت:آتشی است.

گفتم:مگر آن را دیده ای؟

گفت:نه در آن سوخته ام!

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:, | 10:26 | نویسنده : nsm.lxb |

--- ---

تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 11:41 | نویسنده : nsm.lxb |

--- ---

تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 11:36 | نویسنده : nsm.lxb |

--- ---

تاريخ : دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, | 10:8 | نویسنده : nsm.lxb |

 

تورا از بین صدها گل من احمق جدا کردم
نفهمیدم غلط کردم من از اول خطا کردم

به یادت مانده آن روزی که با لبخندو با چشمک
نشستی در کنارمن خودم را جابه جا کردم؟

شدی نزدیک وهی گفتی ضرر حالا ندارد که
پسندیدم تو را من هم ولی نازو ادا کردم

شروع شد ار تباط ما بدون فکر وبی منطق
لگد کردم غرورم را ووجدان را رها کردم

پیامک می زدی هرشب سر ساعت دقیقا 9
خودت را کشتی و آخر شمارا تو صدا کردم

وکم کم این پیامکها عجیب ومهربانتر شد
ومن هم ...... ادامه مطلب

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, | 9:37 | نویسنده : nsm.lxb |

 


هرگز شادي آدمها را از ميزان خنده هايشان نسنجيد

هرگز تنهايي آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نكنيد

هرگز تحمل آدمها را از ميزان ايستادگي شان تخمين نزنيد

هرگز...

--- ---

تاريخ : یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, | 21:21 | نویسنده : nsm.lxb |

 

 

عشق مثل نماز خوندن مي مونه

بعد از اينكه نيت كردي نبايد به اطرافت نگاه كني . . . 

--- ---

تاريخ : یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, | 21:18 | نویسنده : nsm.lxb |

 

چه خوش بی مهربونی هر دوسر بی
که یک سر مهربونی دردسر بی

اگر مجنون دل شوریده ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بی

بابا طاهر

--- ---

تاريخ : یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, | 21:7 | نویسنده : nsm.lxb |

 

يكي از زيباترين لحظه ها , لحظه‌ایه که میبینی‌

یکی‌ لبخند رو لبشه

و میدونی‌ که دلیل اون لبخند تویی ...

 

--- ---

تاريخ : شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, | 16:41 | نویسنده : nsm.lxb |

 

هنوز صدای قدم هایت را پشت سرم می شنوم
که همچون غریبه ای مرا بی تفاوت دنبال می کنی
ومن این چنین پیش خود می پندارم که هنوز …
با گام هایت مسیرمرا دنبال می کنی ولی افسوس …
مرگ بر دوراهی ها ، لعنت بر هرچه بیراهه است
آری به اولین دوراهی که رسیدیم دیگر صدای قدم هایت نیامد
تو رفته بودی همه گفتند که تو عابری بیش نبودی …

--- ---

تاريخ : جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, | 23:37 | نویسنده : nsm.lxb |

 

کسي که نشسته ...

هميشه خسته نيست ...

شايد جايي براي رفتن نداره ...

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, | 13:29 | نویسنده : nsm.lxb |

 


خوش به حال سیندرلا

لنگه کفشش را جا گذاشت

یه لشکر آدم به دنبالش گشتن

ما دلـــــــــــــــــمان را جا میگذاریم

هیچکس از مــــــــــــــا سراغی نمیگیرد

انگار که هیچوقت نبوده ایـــــــــــــــــم

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, | 13:25 | نویسنده : nsm.lxb |

 

حالم گرفته از اين شهر ...

که آدمهايش هم چون هوايش

ناپايدارند...!!!

گاه آنقدر پاک که باورت نمي شود!

گاه چنان آلوده که نفست مي گيرد...

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, | 13:20 | نویسنده : nsm.lxb |

 

آدم هــا بـرای هــم سنگ تمــام مـی گذارنــد،

امـا نـه وقتی که در میانشان هســتی،نــــــــه..،

آنجــا کــه در میــان خـاک خوابیــدی،

"سنـــگِ تمــام" را میگذارنـد و مــی رونــد.
 

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, | 18:53 | نویسنده : nsm.lxb |

 


آنقــــــــــــــــدر

نفس می کشم

تا تمــــــــــــــــــــــــــــــــام شود

همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ی آن

هوایــــــــــــــــــــی که سراغ تــــــــــــــــو

را می گیرد ....

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, | 18:50 | نویسنده : nsm.lxb |

 


با تو هنوز زیر بارانم …

چتر برای چه ؟

خیال که خیس نمی شود …

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, | 18:43 | نویسنده : nsm.lxb |

 

شیرین بهانه بود

فرهاد تیشه می زد

تا باور نکند

صدای مردمانی را که

در گوشش می خواندند

دوستت ندارد
 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, | 18:41 | نویسنده : nsm.lxb |

 

در مرام ما رفیقان نیست رسم ترک دوست

عهد با هر که ببندیم جــان مان دردست اوست

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, | 10:1 | نویسنده : nsm.lxb |

رد نگاهم را بگير


چشمانم در امتداد توست
--- ---

تاريخ : دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, | 9:56 | نویسنده : nsm.lxb |

 


دبير زيست:

عشق مرضي است كه ميكروب آن از راه چشم وارد بدن مي شود.

دبير شيمي :

عشق تنها اسيدي است كه در قلب اثر دارد.

 دبير ادبيات :

عشق بايد مثل عشق ليلي و مجنون باشد.

  دبير ديني :

عشق يك مو هبت الهي است كه خداوند بر بندگانش هديه كرده است.

دبير رياضي :

نسيت عشق به بدن مثل نسبت خون به بدن است.

دبير ورزش :

عشق يك توپ فوتبال است كه به دروازه هر قلبي اثابت مي كند....

 

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 10 شهريور 1391برچسب:, | 22:53 | نویسنده : nsm.lxb |

 

Solituda 

Redamdo por la via 
Como un pobre peregrino 
Encerrado en la puerta 
Que no me quede un amigo 
Y estami mar amarrada 
Abandonada y solito 
Pero mi vida , se enclavara 
Se enclavara como las aguas de un rio..... 
pero mi vida , se enclavara 
Como las aguas que un hombre 
He vivido.... 

تنهایی 
همچون یک آواره ی خانه به دوش 
در میان زندگی غلتیدم 
در پشت درب های بسته زندانی شده ام 
و هیچ دوستی برایم باقی نمانده 
و دریای وجودم محصور شده 
رها شده و تنهایم 
ولی زندگی ِ من به آن راه خواهد یافت 
همانند آب های رودخانه 
که به دریا می ریزند 
ولی زندگی ِ من به آن راه خواهد یافت 
همانند آب که انسان 
...به آن زنده است 

--- ---

تاريخ : جمعه 10 شهريور 1391برچسب:, | 11:59 | نویسنده : nsm.lxb |

 

هر وقت دلم میگرفت بادوست خوبم


"سایه" صحبت میکردم... آه امروز هوا ابریست...

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 23:37 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 16:7 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 14:44 | نویسنده : nsm.lxb |

 

زندگی شطرنج دنیا و دل است

قصه ی پررنج صدهامشکل است

شاه دل کیش هوسها می شود

پای اسب آرزوها در گل است

فیل بخت ما عجب کج می رود

در سر ما بس خیالی باطل است

ما نسنجیده پی فرزین او

غافل از اینکه حریفی قابل است

مهره های عمر من نیمش برفت

مهره های او تمامش کامل است

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 11:36 | نویسنده : nsm.lxb |

 

این روزها زیاد اشک ازچشمانم جاری می شود

می گویند حساسیت فصلی است...

آری......چشمانم به فصل بی تو بودن حساس است......

 

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 11:28 | نویسنده : nsm.lxb |

 

هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد

آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد

تو که نزدیک تر از من به منی می دانی

دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد

هر زمان نغمه ی عشقی است که من می شنوم

از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد

دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق

بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد

ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را

غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 10:53 | نویسنده : nsm.lxb |
تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | 17:44 | نویسنده : nsm.lxb |

 

در نهان، به آنانی دل میبندیم که دوستمان ندارند،

و در آشکارا

از آنانی که دوستمان دارند غافلیم.

شاید این است دلیل تنهایی ما

"دکتر علی شریعتی"

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | 17:28 | نویسنده : nsm.lxb |
تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | 17:18 | نویسنده : nsm.lxb |

 


When U Were 15 Yrs Old, I Said I Love U...
U Blushed.. U Look Down And Smile

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

When U Were 20 Yrs Old, I Said I Love U...
U Put Ur Head On My Shoulder And Hold My Hand...
Afraid That I Might Dissapear...

ادامه مطلب...

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:24 | نویسنده : nsm.lxb |

 


این عکس در سایت فیسبوک در طول 8 ساعت 224 هزار لایک خورده و 65 هزار بار به اشتراک گذاشته شده است.

از پیرمرد پرسیده شد: میخواهید برای همسرتان کارت تبریک بگیرید.
پیرمرد با چشمان اشک آلود گفت :که همسرم 3 سال پیش در اثر ابتلا به سرطان سینه فوت کرده اما من هنوز به خرید نان و کارت تبریک ولنتاین ادامه میدهم و بر سر مزار همسرم میبرم تا بداند که تنها کسی هست که همیشه در قلب من بوده ، هست و خواهد بود

--- ---

تاريخ : دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, | 21:44 | نویسنده : nsm.lxb |

 

در رابطه هايمان گاهي سنگ بياندازيم

تا عمق آن برايمان مشخص شود......

--- ---

تاريخ : جمعه 13 مرداد 1391برچسب:, | 20:35 | نویسنده : nsm.lxb |

 

من دلم می خواهدخانه ای داشته باشم پردوست
.کنج هردیوارش دوستهایم بنشینندآرام،گل بگو،گل بشنو
هرکسی می خواهد واردخانه پرعشق وصفایم گردد،یک سبدبوی گل سرخ به من هدیه کند.
شرط واردگشتن،شست وشوی دلهاست.
شرط آن داشتن دل بی رنگ وریاست .
بردرش برگ گلی می کوبم،
روی آن باقلم سبزبهار،
می نویسم ای یارخانه مااینجاست.
تاکه سهراب نپرسددیگر خانه دوست کجاست؟

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, | 22:54 | نویسنده : nsm.lxb |

 


از بس قلم ها غرق مشق آب و نانند
ديگر تمام عاشقان بي داستانند

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, | 12:22 | نویسنده : nsm.lxb |

 

قدر آدم هايي كه دوستمان دارند را بيشتر از
چيزهايي كه دوستشان داريم بدانيم

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, | 11:55 | نویسنده : nsm.lxb |

 


احتياط بايد كرد!!!!
همه چيز كهنه مي شود و اگر كمي كوتاهي كنيم
عشق نيز.....

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, | 9:48 | نویسنده : nsm.lxb |

 

به لبخندی مرا از غم رها کن

 

مرا از بی کسی هایم جدا کن

 

اگر مردن سزای عاشقان است

 

برای مردنم هر شب دعا کن

--- ---

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 10:55 | نویسنده : nsm.lxb |

 

تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست
حاجت به بیان نیست که از روی تو پیداست
من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم
افسوس؛که یک لحظه تماشای تو رؤیاست

--- ---

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 10:40 | نویسنده : nsm.lxb |

 

درخواب ناز بودم شبی،دیدم کسی در میزند
در را گشودم روی او،دیدم غم است در میزند
ای دوستان بی وفا،از غم بیاموزید وفا
غم با همه بیگانگی،هر شب به من سر میزند

 

--- ---

تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 10:37 | نویسنده : nsm.lxb |
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد